معاونت اقتصادی وزارت‌خارجه؛ ‌بیم‌ها و امیدها

معاونت اقتصادی وزارت‌خارجه؛ ‌بیم‌ها و امیدها

وزارت امور خارجه و اساسا مجموعه اقتصادی دولت چنانچه بخواهد بر خلاف سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی عمل کرده و این مسیر اخیر غلط را در پیش بگیرد، بلاتردید وظیفه مجمع تشحیص مصلحت نظام به عنوان ناظر حسن اجرای سیاست های کلی این است که جلوی این اتفاق را بگیرد.

احیای معاونت اقتصادی وزارت امور خارجه در دولت دوازدهم، یکی از رویدادهای امیدبخشی است که خبر آن چندی پیش از سوی آقای دکتر ظریف اعلام شد. در حال حاضر اقتصاد ایران با مشکلات متعددی در حوزه مالیه بین الملل و تجارت بین‌الملل مواجه است که وزارت امور خارجه ظرفیت قابل توجهی برای رفع این مشکلات دارد، اما مع الاسف تاکنون از این ظرفیت‌ها غفلت شده است. یادداشت حاضر، به بررسی دو حوزه فرصت و یک ناحیه تهدید پرداخته است که در نتیجه تشکیل این معاونت ممکن است متوجه اقتصاد ایران شود.

۱- نخستین فرصت، مربوط به حوزه تجارت بین‌الملل و مشخصا «گسترش جغرافیایی بازار» برای تولیدات غیرنفتی ایرانی است. موفقیت تولید ایرانی در گام نخست مستلزم «صیانت از بازار ایران» در برابر هجوم کالای خارجی است تا کالای ایرانی بتواند تحت حمایت، هدایت و نظارت دولت به مزیت رقابتی دست یابد. اما هنگامی که این تولید قدرت و ظرفیت حضور در بازارهای بین‌المللی را یافت، دولت باید از همه ابزارهای خود برای شکل دهی به بازارهای جدید برای آن استفاده کند.

ادبیات علمی معتنابهی درباره اهمیت «دسترسی به بازار» و نقش آن در پیشرفت کشورها تولید شده است. مورفی[۱]، شلیفر[۲] و ویشنی[۳]، درمقاله ای که سال ۱۹۸۹ منتشر کردند می نویسند «عملا هر کشوری که طی ۲۰۰ سال اخیر رشد سریع قدرت تولید و استانداردهای زندگی را تجربه کرده است، از طریق صنعتی شدن بوده و اندازه بازار در جهش و صعود صنعتی نقش اساسی داشت است». رابرت گیلپین[۴] متخصص شهیر اقتصاد سیاسی بین‌الملل نیز شاید دقیق‌ترین سخن را در این زمینه گفته باشد: «جهش علمی قرون ۱۷ و ۱۸ را که اساس و پایه صنعت و تکنولوژی جدید را بنا نهاد را نمی توان تنها ناشی از عملکرد انگیزه های اقتصادی دانست. علم ناشی از کنجکاوی بشر و جستجوی او برای درک هستی است. اما بدون تقاضای بازار برای کارایی بیشتر و محصولات جدیدتر، انگیزه بهره گیری از علم و توسعه نوآوری و تکنولوژی نمی توانست چندان قابل ملاحظه باشد. اگرچه پیشرفت علم، عرضه بالقوه صنایع جدید و تکنولوژی را افزایش می‌دهد، اما این بازار است که تقاضای لازم را برای به وجود آوردن تکنولوژی فراهم می سازد».

این است که باید گفت مهم‌ترین وظیفه معاونت اقتصادی وزارت امور خارجه، شکل دهی به بازارهای جدید با استفاده از ظرفیت سفارتخانه‌‌های جمهوری اسلامی در کشورهای هدف صادراتی است که در بند ۴ ماده ۱۰ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی بر آن تصریح شده است. پیشتر طی یادداشتی با عنوان «مدلی برای توسعه صادرات با تمرکز بر واردکننده مقصد»، در این باره بحث کرده‌ایم که رایزنان بازرگانی مستقر در سفارتخانه‌ها چگونه می‌توانند به توسعه بازار برای کالای ایرانی کمک کنند.

۲- حوزه دوم فرصت ناشی از تشکیل معانت اقتصادی وزارت خارجه، مربوط به مالیه بین الملل است. شاید در حوزه تجارت بین الملل، دستگاه های دولتی از جمله وزارت خارجه صرفا یک نقش تسهیل‌کننده را برای ارتباط بخش خصوصی داخلی با بازار خارجی ایفا کنند، اما حوزه روابط مالی خارجی که در واقع یکی از زیرساخت های اساسی توسعه صادرات است، کاملا یک امر حاکمیتی است و مستقیما به روابط دولت ها مربوط می‌شود. دوستان دولت بیش از هر کس دیگری مطلع هستند که پس از برجام مشکلات مبادلات مالی کشور حل نشده است. یک مسیر انحرافی در دولت یازدهم در رابطه با این مشکلات طی شد و آن این بود که دولت تصمیم گرفت به قیمت خودتحریمی شخصیت های حقیقی و حقوقی باقیمانده در لیست تحریم آمریکا این مشکلات را برطرف نماید. این بود که حاضر به اجرای استانداردهایFATF  و شفاف سازی مبادلات داخلی برای بیگانگان شد. این خطای راهبردی که ناشی از این جمع بندی اشتباه بود که می توان چند قدم دیگر عقب رفت و با امضای یک «برجام مالی» عواید «برجام هسته‌ای» را دید، باعث شد ساز و کارهای قبلی برای دور زدن تحریم‌ها به نوعی کنار گذاشته شده و ساز و کار جدید نیز طراحی نشود. رصد راهبردهای آمریکا در قبال ایران به ما می‌گوید واشنگتن ابزار تحریم مالی را به عنوان یک گزینه جایگزین جنگ علیه کشورمان به کار گرفته است و با توجه به سیطره‌ای که بر نظام مالی متعارف جهان دارد، بر این باور است که ادغام هرچه بیشتر سه کشور ایران، چین و روسیه در این نظام، ضریب آسیب‌پذیری آنها در قبال حملات اقتصادی آمریکا را افزایش خواهد داد. لذا باید گفت دنیای آینده، دنیای جنگ‌های مالی است و برای موفقیت در این جنگ، اولین اقدام این است که نباید خود را در میدان دید و تیررس دشمن قرار داد. اقدامی که در حوزه ماموریت های معاونت اقتصادی وزارت خارجه قرار می‌گیرد، بهره گیری از دیپلماسی اقتصادی و انجام رایزنی های دیپلماتیک برای ایجاد مکانیسم‌های جایگزین برای مبادلات مالی است. بند ۵ ماده ۱۰ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، برای حل مشکلات مبادلاتی، ناظر به استفاده از ساز و کار مبادلات تهاتری است که در ماده ۴ سیاست های کلی برنامه ششم توسعه، در قالب انعقاد پیمان های پولی دو و چندجانبه به دولت ابلاغ شد؛ و متاسفانه نه تنها تاکنون هیچ اقدامی در این رابطه صورت نگرفته، بلکه برخی منابع می‌گویند دولت آقای روحانی حتی پیشنهاد برخی کشورها برای انعقاد پیمان پولی را رد کرده است. چین و روسیه اقدامات بسیار مهمی برای استتقلال از نظام مالی و پولی تحت سلطه آمریکا انجام داده‌اند تا آسیب‌پذیری اقتصاد خود از این ناحیه را کاهش دهند. شرکای عمده تجاری ایران، زمینه و آمادگی بسیار زیادی برای حل مشکل مبادلاتی با ایران خارج از سیستم مبادلات بین المللی کنونی دارند.

۳- اما تهدیدی که ممکن است از ناحیه تشکیل معاونت اقتصادی وزارت امور خارجه متوجه اقتصاد کشور شود، این است که دو ماموریت پیش گفته فراموش شود و این معاونت، مسئول مذاکرات ادغام اقتصاد ایران در نظام تجاری و مالی بین الملل و در نتیجه گشایش دروازه های اقتصاد ایران به روی بنگاه‌های خارجی باشد. شنیدن این موضع از آقای دکتر ظریف برای این قلم بسیار شیرین بود که توسعه صادرات را راهی برای وابسته شدن دیگران به کالای ایرانی و در نتیجه افزایش ضریب امنیت اقتصادی کشور دانستند. اما افرادی مانند آقای نهاوندیان و بالتبع تیم موثر اقتصادی دولت، دقیقا در نقطه مقابل این تفکر قرار دارند و واگذاری بازار تولید  خمات به بیگانگان را راهکار افزایش ضریب امنیت می دانند. یعنی به جای صادرات برای امنیت، به واردات برای امنیت می‌اندیشند.

اگر بخواهیم اندکی صریح تر سخن بگوئیم، نگرانی ما این است که معاونت اقتصادی وزارت خارجه، دغدغه‌ای جز پیوستن به سازمان تجارت جهانی (WTO) نداشته باشد؛ در حالی که این سازمان سال‌های آخر عمر خود را طی می‌کند و در ادبیات آکادمیک نیز یک «پارادایم شیفت» در حوزه تجارت بین الملل و عقب نشینی از تجارت آزاد توسط کشورهای غربی، از جمله ایده پرداز و حامی اصلی تشکیل WTO یعنی آمریکا، دیده می شود. اینکه برخی حمایت گرایی آمریکایی را به شخصیت دونالد ترامپ نسبت می‌دهند کاملا خطاست. در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا برای قرن ۲۱ که سال ۲۰۰۱-یعنی ۱۵ سال پیش از ریاست جمهوری ترامپ- منتشر شد، تصریح شده است که آمریکا تا سال ۲۰۲۵ به حمایت‌گرایی کامل روی آورده و اساسنامه سازمان تجارت جهانی را کنار خواهد گذاشت. در چنین شرایطی آیا مضحک نیست که برخی دولتمردان ما به سبب زندگی در همان فضایی که ۴۰ سال پیش در دانشگاهی‌های غرب برایشان ایجاد شده، همچنان مشتاق پیوستن به WTO باشند؟

نهایتا اینکه رهبر حکیم انقلاب، درباره پیوستن به WTO  منع صریح دارند و با استدلالی روشن و منطقی، پیوستن به این سازمان در شرایط کنونی را سم مهلک برای کشور می دانند: «پیوستن به سازمان تجارت جهانی از نظر من کاری است مثبت؛ اما هنگامی که ما زیرساخت‏های لازم را برای این کار داشته باشیم، که الآن این را نداریم. الآن برداشتن تعرفه‏ها و رفتن داخل سازمان تجارت جهانی، یعنی هضم شدن در یک اقتصاد برتر، بدون امکان رقابت؛ یعنی کَم شدن و غرق شدن؛ یعنی همین تولید داخلی را هم که تا امروز با زحمت و خون دل فراهم شده، از دست دادن و نابود کردن. بله؛ سازمان تجارت جهانی میدان گسترده‏ای برای فعّالیت است؛ اما باید قدرت شنا داشته باشیم. آن روز من گفتم این کار مثل این است که ما یک تیم فوتبال را به مسابقات جام جهانی بفرستیم؛ درحالی‏که اعضای آن هیچ تمرینی نکرده باشند. نتیجه‏ی این کار این است که ما بیست تا گل می‏خوریم و برمی‏گردیم! ما باید آمادگی را فراهم کنیم و عجّله هم نداشته باشیم. پنج سال دیگر شد، ده سال دیگر شد، دیر نمی‏شود. اوّل باید زیرساخت‏های اقتصادی مستحکم شود و ما خاطر جمع شویم، بعد با خیال راحت و با میل وارد صحنه شویم. الآن توصیه‏ی هضم شدن در اقتصاد جهانی، برای اقتصاد ملی و مستقل ما سمّ مهلکی خواهد بود». ایشان اخیرا نیز درباره ادغام کشور در اقتصاد جهانی هشدارهای جدی دادند.

به هر صورت، معاونت اقتصادی وزارت امور خارجه باید با در نظر گرفتن کارویژه رفع مشکلات کشور در دو حوزه تجارت و مالیه بین الملل کار خود را آغاز کند که ساز و کار آن در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی و سیاست های کلی برنامه ششم توسعه مشخص شده است. راه حل مشکلات اقتصادی کشور، از ادغام ایران در نظام اقتصادی تحت سلطه آمریکا نمی‌‌گذرد و تردید نباید کرد که طی شدن این مسیر، بر مشکلات ما خواهد افزود.

وزارت امور خارجه و اساسا مجموعه اقتصادی دولت چنانچه بخواهد بر خلاف سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی عمل کرده و این مسیر اخیر غلط را در پیش بگیرد، بلاتردید وظیفه مجمع تشحیص مصلحت نظام به عنوان ناظر حسن اجرای سیاست های کلی این است که جلوی این اتفاق را بگیرد.

سرمقاله روزنامه قدس-۹۶/۷/۵

پی نوشت:

[۱] Kevin M Murphy

[۲] Andrei Shleifer

[۳] Robert W.Vishny

[۴] Robert Gilpin

انتهای متن/

ارسال پاسخ

Your email address will not be published.
Required fields are marked *

3 + 16 =