غربیها وقتی در سال ۲۰۱۰ موج جدیدی از تحریمهای یک و چندجانبه علیه کشورمان را آغاز کردند، به صراحت از تحریمهای فلج کننده(Crippling Sanction) سخن به میان آوردند. دشمن برای فلج کردن اقتصاد ایران، عملیات خود را در سه جبهه تدارک دیده بود. نخست، قطعنامه ۱۹۲۹ در سطح شورای امنیت سازمان ملل متحد؛ دوم، تحریمهای یک و چندجانبه آمریکا و شرکای غربی؛ و سوم، خروج شرکتهای خارجی از ایران.
واقعیت این بود که غربیها روی وابستگی بخشی از صنایع ایران -به ویژه در حوزه نفت و گاز و زیرساخت- به شرکتهای غربی، حساب ویژهای باز کرده بودند. این بود که بسیاری از شرکتهای خارجی علیرغم قراردادهای بلندمدتی که منعقد کرده و متعهد شده بودند، رهاسازی ایران را آغاز کردند. تقریبا تمامی شرکتهای خارجی از حوزههای زیرساختی اقتصاد ایران، از نفت و گاز تا صنایع معدنی، از IT تا ICT، راهسازی و راهآهن، انتقال آب و گاز و… خارج شدند. در این برهه معالاسف بخش خصوصی ایران به اندازهای توانمند نبود که خلاء خارجیها را پر کند و اگر در پروژهها حضور داشت، در سطح پیمانکارهای دست چندم بود. غرب، مسرور از این وضعیت، در انتظار فلج شدن اقتصاد ایران نشسته بود که ناگهان همه محاسبات و معادلات خود را به هم ریخته دید. قرارگاه سازندگی خاتمالانبیاء(ص) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که پس از جنگ تحمیلی مامور بازسازی کشور شده بود، به میانه میدان آمد و تقریبا در همه حوزههای فوقالذکر، خلاء شرکتهای خارجی را با موفقیتهای چشمگیر پر کرد.
در این مقطع بود که جبهه رسانهای دشمن فعال و هجمه سنگینی با عنوان «نظامیشدن اقتصاد ایران» به صورت مشترک توسط رسانههای غربی و لیبرالهای ایرانی علیه قرارگاه خاتمالانبیاء آغاز شد. با یک بررسی ساده و جست و جوی آرشیو روزنامههای اصلاح طلب میتوان به حجم فعالیت تخریبی آنها علیه قرارگاه پی برد. این خط تخریبی عمدتا حول این محور میچرخید که قرارگاه رقیب «بخش خصوصی» شده است. لیبرالهای ایرانی القا میکردند که قرارگاه، پروژههایی را که بخش خصوصی داخلی توان اجرا دارد از آنها میگیرد، اما واقعیت این بود که قرارگاه، خلاء شرکتهای خارجی را پر کرده بود؛ ایران را آباد کرد و جلو خم شدن کمر کشور را گرفت، اما هیچ مدیرعامل و هیئت مدیرهای را میلیاردر نکرد. برخلاف ادعای لیبرالها، قرارگاه نه تنها رقیب بخش خصوصی نبود، بلکه بیش از ۵ هزار پیمانکار داخلی را نیز در پروژهها به کار گرفت و برنامهاش، توانمندسازی آنها بود.
در چند سال اخیر، اقتصاد ایران از تحریمها آسیب دید، اما فلج نشد. آسیب دید به این دلیل که ساختار اقتصادی و مالی معیوب و وابستهای داشت، و فلج نشد چون نهادهایی چون قرارگاه خاتم(ص) توانستند تا حد زیادی آثار سوء این وابستگی را جبران کنند.
برآورد دشمن این است که شرکتهای خارجی به اندازه کافی بر اقتصاد ایران مسلط نبودهاند که با خروج آنها ایران فلج شود. دشمن امروز در دوران پسابرجام به خوبی دریافته که مقدمه فلج کردن اقتصاد ایران، نابودسازی گسترده توانمندی داخلی و حذف سپاه به عنوان مانع بزرگ طرح فلجسازی است. این است که نه تنها تحریمهای خود علیه سپاه را حفظ و تشدید کرده است، بلکه در حال اجرای یک پروژه «عقبرانی توان داخلی» با تصرف بازار تولید و خدمات ایران توسط شرکتهای خارجی است. طبیعتا اگر یک شرکت تولیدی یا خدماتی بازار نداشته باشد، ورشکست خواهد شد و اگر نشود، حداقل به دلیل محرومیت از فرآیند انباشت سرمایه و ارتقای توانمندی، از روندهای جهانی عقب خواهند ماند و تضعیف خواهد شد. دشمن اگر در عقبراندن توانمندی ایرانی موفق شود، بلاتردید ضربهای که در آینده میتواند به کشور وارد کند، قطعا کاریتر از ضربه سال ۲۰۱۰ خواهد بود.
توانمندی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا(ص) امروز تفاوت فراوانی با دوران قبل از تحریم دارد. این قرارگاه انتفاعی نیست و مدیرانش نیز حقوق نجومی نمیگیرند؛ در حین نگارش این یادداشت حقوق فرمانده قرارگاه سردار عبدالهی را از معاون روابط عمومی ایشان سوال کردم که گفتند زیر ۷ میلیون تومان است. قرارگاه با بخش خصوصی همکاری گستردهای دارد و میتواند در توانمند شدن بخش خصوصی نقش مهمی ایفا کند. اما وقتی پروژههای مهم کشور به بیگانگان سپرده میشود، بازاری وجود ندارد که در آن این توانمندسازی اتفاق بیفتد. متاسفانه باید گفت دولت محترم نه فقط آنگونه که باید از توانمندی قرارگاه بهرهبرداری نمیکند، و پروژهها را به بیگانگان میسپارد، بلکه همان بخشهای خصوصی که در دوران تحریم توانمند شدهاند نیز از بازار ایران محروم میشوند و شرکتهای خارجی جای آنها را میگیرند. سوال باید کرد که چرا دولت به جای سیاستهای واگذاری که خارجیها را بر اقتصاد ایران مسلط کرده و سرمایه قابل توجهی از کشور خارج خواهد کرد، سرمایههای موجود ازجمله نقدینگی عظیم و بی سابقه ایجاد شده را به سمت این پروژههای مهم و زیرساختی هدایت نمیکند؟
در این میان، سکوت لیبرالهای ایرانی که مدعی رقابت قرارگاه خاتم با بخش خصوصی بودند و عزا گرفته بودند، قابل توجه است. امروز هیچ رسانه لیبرالی برای محروم شدن بخش خصوصی ایران از بازار کشور در نتیجه واگذاری پروژهها به بیگانگان اشک نمیریزد. تنها معنی این رفتار دوگانه ذیل عبارت «بخش خصوصی» این است که منظور لیبرالها از بخش خصوصی، جز شرکتهای بیگانه نبوده است. پاسخ این سوال مهم است که چه رابطهای میان لیبرالهای ایرانی و شرکتهای غربی وجود دارد که منافع آنها را در ایران دنبال میکنند؟ چه نسبتی میان لیبرالهای ایرانی و دولتهای غربی وجود دارد که پر شدن جای خالی شرکتهای غربی توسط سپاه و فلج نشدن ایران، آنها را عزادار کرد؟
بدون دیدگاه